آرمینآرمین، تا این لحظه: 15 سال و 5 ماه و 29 روز سن داره

آرمین عشق مامان و بابا

بدون عنوان

1391/4/29 18:10
407 بازدید
اشتراک گذاری

الهی مامان فدات بشه و بلا ازت دور باشه. دیشب حسابی تن ما رو لرزوندی عزیزم. رفته بودیم خونه ی عمه فریده یه ریسه چراغ رنگی کوچک دستت بود و می خواستی بزنی توی برق. باهات دعوا کردیم و گفتیم خطرناکه این کار رو نکن. دست برداشتی و یه کم توی سالن چرخیدی. وقتی حواس همه از تو پرت شد رفتی توی اتاق و  چراغ ها رو زدی توی برق و نمی دونم چه بلایی به سر سیم آورده بودی که بهت شوک وارد شد. فقط شانس آوردیم که یه رشته از سیم توی دستت بود بابایی می گفت اگه دو تا رشته سیم دستش بود حتما برق می گرفتش. خاله ها توی اتاق بودند اما متوجه کاری که کردی نشده بودند. یه لحظه دیدم خاله ثنا صدام کرد که این چیه دست بچه ؟ بیا که آرمین رو برق گرفت. نفهمیدیم خودمون رو چطوری توی اتاق گذاشتیم. تو هم ترسیده بودی و گریه می کردیمی گفتی به دستم چسب بزن. می سوزه. الهی من بمیرم که حواسم ازت پرت شد مامانی فدات بشم. دیشب خیلی ما رو ترسوندی. نفسم بالا نمی اومد  و تموم تنم می لرزید. آخه مامانی با همه چیز بازی با برق هم بازی؟

خلاصه که خدا دیشب هم به تو رحم کرد و هم به من.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

شکلکهای آروین
4 مرداد 91 14:48
سلام عزیزم ببخشید برام نظر مخفی گذاشته بودید ندیده بودم امروز کامنتی که گذاشته بودید متوجه شدم با افتخار لینک شدی نظر خصوصی داری