بدون عنوان
چند روز پیش رفتیم خونه عمه. (البته عمه مامانی و بابایی شما عمه نداری.) گفتیم دست خالی نریم خونشون چون تازه خونه رو عوض کرده بودند رفتیم یه هدیه بخریم. شما با عمو غلام و ساغر رفتی تو یه مغازه دیگه وقتی اومدید بیرون دیدیم یه سرویس قابلمه خریدی البته اسباب بازی . کلی خندیدیم بابایی می گفت پسرم میخواد سامان گلریز بشه. خلاصه رفتیم خونه ی عمه. شما برامون کلی آشپزی کردی. وقتی سفره پهن شد قابلمه هاتو گذاشتی سر سفره و گفتی بخورین ماهی درست کردم. ما هم اول غذایی که شما پخته بودی رو خوردیم بعد غذایی که عمه درست کرده بود. اما خوب شد چون به بهانه ی قابلمه ها شما که چند وقتی بود درست غذا نمی خوردی یه شام حسابی خوردی. قربونت برم عزیز د...
نویسنده :
مامان لیلا و بابا اشکان
12:33